معنی فارسی recrowned

B1

زمان گذشته فعل، به معنای اینکه کسی دوباره تاج‌گذاری شده است.

Past participle of recrown, indicating someone has been crowned again.

example
معنی(example):

پس از رویداد، او از اینکه دوباره ملکه تاج‌گذاری شده حس افتخار می‌کرد.

مثال:

After the event, she felt proud to have been recrowned queen.

معنی(example):

ورزشکار پس از بررسی نتایج دوباره قهرمان تاج‌گذاری شد.

مثال:

The athlete was recrowned champion after the results were reviewed.

معنی فارسی کلمه recrowned

: معنی recrowned به فارسی

زمان گذشته فعل، به معنای اینکه کسی دوباره تاج‌گذاری شده است.