معنی فارسی recrudency
B1اسم به معنای بازگشت دوباره یک حالت یا بیماری، بخصوص بعد از بهبود.
The state of returning or reviving symptoms or issues that were previously resolved.
- NOUN
example
معنی(example):
بازگشت علائم پزشک را شگفتزده کرد.
مثال:
The recrudency of the symptoms surprised the doctor.
معنی(example):
اطلاعیههای بازگشت بیماریها میتواند بر برنامههای درمان تأثیر بگذارد.
مثال:
Notifications of recrudency in cases can impact treatment plans.
معنی فارسی کلمه recrudency
:
اسم به معنای بازگشت دوباره یک حالت یا بیماری، بخصوص بعد از بهبود.