معنی فارسی recrystallises
B2کاربرد فعل بازبلوری کردن به معنای حل کردن و دوباره کریستالی کردن است.
Third person singular form of recrystallize.
- verb
verb
معنی(verb):
To crystallize again; especially as a means of purification.
example
معنی(example):
این فرآیند به طور خودکار مولکول‌ها را هنگامی که شرایط مناسب است بازبلوری می‌کند.
مثال:
The process automatically recrystallises the molecules when conditions are right.
معنی(example):
او اغلب مواد را برای بهبود خواص آن‌ها بازبلوری می‌کند.
مثال:
He often recrystallises materials to enhance their properties.
معنی فارسی کلمه recrystallises
:
کاربرد فعل بازبلوری کردن به معنای حل کردن و دوباره کریستالی کردن است.
