معنی فارسی recrystallized

B1

واژه‌ای که به عمل دوباره بلورین شدن مواد اشاره دارد.

Having crystallized again in a new form.

verb
معنی(verb):

To crystallize again; especially as a means of purification.

example
معنی(example):

این ماده شیمیایی برای تصفیه دوباره بلورین شد.

مثال:

The chemical was recrystallized to purify it.

معنی(example):

ترکیب با موفقیت دوباره بلورین شد.

مثال:

The compound was recrystallized successfully.

معنی فارسی کلمه recrystallized

: معنی recrystallized به فارسی

واژه‌ای که به عمل دوباره بلورین شدن مواد اشاره دارد.