معنی فارسی recursing
B1فرایند فراخوانی مجدد خود توسط یک تابع یا روش.
The act of calling oneself in a function.
- VERB
example
معنی(example):
من در حال بازگشت از طریق داده ها بودم که خطا را پیدا کردم.
مثال:
I was recursing through the data when I found the error.
معنی(example):
بازگشت در حل مشکلاتی که طبیعت تکراری دارند کمک میکند.
مثال:
Recursing helps in solving problems that have a repetitive nature.
معنی فارسی کلمه recursing
:
فرایند فراخوانی مجدد خود توسط یک تابع یا روش.