معنی فارسی red rattles

A1

نوعی اسباب بازی جغجغه‌ای که رنگ آن قرمز است و معمولاً برای کودکان طراحی شده است.

A toy, typically for infants, that makes a rattling sound and is red in color.

noun
معنی(noun):

Any of several plant species of the genus Pedicularis and others.

example
معنی(example):

کودکان از بازی با جغجغه‌های قرمزشان لذت بردند.

مثال:

The children enjoyed playing with their red rattles.

معنی(example):

فروشگاه اسباب‌بازی انواع مختلفی از جغجغه‌های قرمز را می‌فروشد.

مثال:

The toy shop sells various types of red rattles.

معنی فارسی کلمه red rattles

: معنی red rattles به فارسی

نوعی اسباب بازی جغجغه‌ای که رنگ آن قرمز است و معمولاً برای کودکان طراحی شده است.