معنی فارسی red-breast
B1پرندهای با سینه قرمز که عمدتاً در مناطق باغی و جنگلی دیده میشود.
A bird characterized by its red breast, commonly seen in wooded areas and gardens.
- NOUN
example
معنی(example):
پرندهی سرخسینه از جلوی باغ پرواز کرد.
مثال:
The red-breast bird flew across the garden.
معنی(example):
در حین پیادهروی در جنگل، یک سرخسینه را مشاهده کردم.
مثال:
I spotted a red-breast while hiking in the woods.
معنی فارسی کلمه red-breast
:
پرندهای با سینه قرمز که عمدتاً در مناطق باغی و جنگلی دیده میشود.