معنی فارسی redamaging
B1عمل آسیب رساندن دوباره به چیزی.
The act of damaging something again.
- VERB
example
معنی(example):
فرایند آسیب دوباره در بازسازی غیر عمدی بود.
مثال:
The process of redamaging was unintentional in the restoration.
معنی(example):
آسیب دوباره تصادفی ممکن است در هنگام جابهجایی رخ دهد.
مثال:
Accidental redamaging can happen during a move.
معنی فارسی کلمه redamaging
:
عمل آسیب رساندن دوباره به چیزی.