معنی فارسی redaring
B1احیای چیزی برای بهبود آن یا بازآفرینی با استفاده از روشهای جدید.
The act of reviving or rejuvenating something.
- VERB
example
معنی(example):
هنرمند بر روی احیای نقاشی قدیمی تمرکز کرد.
مثال:
The artist focused on redaring the old painting.
معنی(example):
آنها در حال احیای وبسایت برای ظاهری جدید هستند.
مثال:
They are redaring the website for a fresh look.
معنی فارسی کلمه redaring
:
احیای چیزی برای بهبود آن یا بازآفرینی با استفاده از روشهای جدید.