معنی فارسی redemonstration

B1

عملی که در آن چیزی دوباره نشان داده می‌شود تا درک بهتری ایجاد شود.

The act of demonstrating something again, often to enhance understanding.

example
معنی(example):

دوباره نشان دادن نظریه به بسیاری از دانش‌آموزان کمک کرد تا مفهوم را درک کنند.

مثال:

The redemonstration of the theory helped many students grasp the concept.

معنی(example):

ما یک دوباره نشان دادن ترتیب دادیم تا آزمایش را واضح‌تر کنیم.

مثال:

We organized a redemonstration to clarify the experiment.

معنی فارسی کلمه redemonstration

: معنی redemonstration به فارسی

عملی که در آن چیزی دوباره نشان داده می‌شود تا درک بهتری ایجاد شود.