معنی فارسی redemptible

B2

قابل بازخرید، به ویژه در زمینه مالی یا حقوقی.

Able to be redeemed, particularly in financial or legal contexts.

example
معنی(example):

اوراق بهادار پس از ده سال قابل بازخرید هستند.

مثال:

The bonds are redemptible after ten years.

معنی(example):

او فهمید که کوپن‌ها قابل بازخرید برای مقدار کامل هستند.

مثال:

He found that the coupons were redemptible for full value.

معنی فارسی کلمه redemptible

: معنی redemptible به فارسی

قابل بازخرید، به ویژه در زمینه مالی یا حقوقی.