معنی فارسی redispersing

B1

دوباره در حال پراکنده شدن، عمل و فرآیند دوباره توزیع یک ماده.

The process of dispersing something again.

example
معنی(example):

دوباره پخش کردن مخلوط برای یکنواختی مهم است.

مثال:

Redispersing the mixture is important for uniformity.

معنی(example):

آنها ذرات را به تدریج دوباره پخش می‌کنند.

مثال:

They are redispersing the particles gradually.

معنی فارسی کلمه redispersing

: معنی redispersing به فارسی

دوباره در حال پراکنده شدن، عمل و فرآیند دوباره توزیع یک ماده.