معنی فارسی redisperse

B1

دوباره پخش کردن، پراکنده کردن چیزی در یک مکان یا فضای جدید.

To disperse something again or in a different way.

example
معنی(example):

باید دانه‌ها را دوباره پخش کنیم تا رشد مناسب را تضمین کنیم.

مثال:

We need to redisperse the seeds to ensure proper growth.

معنی(example):

محقق تصمیم گرفت ذرات را دوباره پخش کند تا نتایج بهتری به دست آورد.

مثال:

The researcher decided to redisperse the particles for better results.

معنی فارسی کلمه redisperse

: معنی redisperse به فارسی

دوباره پخش کردن، پراکنده کردن چیزی در یک مکان یا فضای جدید.