معنی فارسی redistilling

B2

این اسم فعالیت دوباره تقطیر مایعات را توصیف می‌کند.

The process of distilling a liquid again.

example
معنی(example):

دوباره تقطیر کردن الکل به بهبود طعم آن کمک کرد.

مثال:

Redistilling the alcohol helped to enhance its flavor.

معنی(example):

فرآیند دوباره تقطیر نیاز به نظارت دقیق دارد.

مثال:

The process of redistilling requires careful monitoring.

معنی فارسی کلمه redistilling

: معنی redistilling به فارسی

این اسم فعالیت دوباره تقطیر مایعات را توصیف می‌کند.