معنی فارسی redistricted
B2تقسیمبندی مجدد انجام شده برای حوزهها یا مناطق که معمولاً به دلیل تغییرات جمعیتی یا سیاسی انجام میشود.
Describes the process when electoral districts have been altered.
- VERB
example
معنی(example):
شهر سال گذشته تقسیمبندی مجدد شد.
مثال:
The city was redistricted last year.
معنی(example):
چندین ایالت نقشههای انتخاباتی خود را تقسیمبندی مجدد کردهاند.
مثال:
Several states have redistricted their electoral maps.
معنی فارسی کلمه redistricted
:
تقسیمبندی مجدد انجام شده برای حوزهها یا مناطق که معمولاً به دلیل تغییرات جمعیتی یا سیاسی انجام میشود.