معنی فارسی redivive

B1

دوباره زنده کردن، به ویژه در زمینه سنت‌ها یا علایق فرهنگی.

To revive again, especially in the context of traditions or cultural interests.

example
معنی(example):

ما امیدواریم که سنت‌های قدیمی را در جامعه‌مان دوباره زنده کنیم.

مثال:

We hope to redivive the old traditions in our community.

معنی(example):

این جشنواره قصد دارد علاقه به موسیقی کلاسیک را دوباره زنده کند.

مثال:

The festival aims to redivive interest in classical music.

معنی فارسی کلمه redivive

: معنی redivive به فارسی

دوباره زنده کردن، به ویژه در زمینه سنت‌ها یا علایق فرهنگی.