معنی فارسی redivivus

B1 /ɹɛdɪˈviːvəs/

بازگشت به حالت یا شکل قبلی، زنده شده.

Revived or restored to a former state.

adjective
معنی(adjective):

Living again; brought back to life.

example
معنی(example):

آداب و رسوم باستانی در جشنواره به نظر زنده شده بودند.

مثال:

The ancient traditions seemed redivivus in the festival.

معنی(example):

پس از سال‌ها بی‌توجهی، مرکز اجتماعی پس از بازسازی به نظر زنده و درخشان می‌رسید.

مثال:

After years of neglect, the community center felt redivivus after renovations.

معنی فارسی کلمه redivivus

: معنی redivivus به فارسی

بازگشت به حالت یا شکل قبلی، زنده شده.