معنی فارسی redleg

B1

سوسکی با پاهای قرمز که در طبیعت دیده می‌شود.

A type of beetle known for having red legs.

example
معنی(example):

سوسک زانوی قرمز به خاطر رنگ روشنش شناخته شده است.

مثال:

The redleg beetle is known for its vibrant color.

معنی(example):

او سوسک زانوی قرمز را که بر روی برگ خزیده بود تحسین کرد.

مثال:

He admired the redleg as it crawled on the leaf.

معنی فارسی کلمه redleg

: معنی redleg به فارسی

سوسکی با پاهای قرمز که در طبیعت دیده می‌شود.