معنی فارسی redtape

B1

بروکراسی به موانع اداری و قوانین پیچیده‌ای اشاره دارد که کارها را دشوار می‌کند.

Excessive regulation or rigid conformity to formal rules that hinders action or decision-making.

example
معنی(example):

آنها از بروکراسی مربوط به روند درخواست ناامید شده بودند.

مثال:

They were frustrated by the red tape involved in the application process.

معنی(example):

بروکراسی می‌تواند اغلب تصمیمات مهم را در دولت کند کند.

مثال:

Red tape can often slow down important decisions in government.

معنی فارسی کلمه redtape

: معنی redtape به فارسی

بروکراسی به موانع اداری و قوانین پیچیده‌ای اشاره دارد که کارها را دشوار می‌کند.