معنی فارسی reemersion

B1

ظهور دوباره یا به سطح آمدن چیزی که قبلاً ناپدید شده بود.

The act of coming back to the surface or visibility after being submerged or hidden.

example
معنی(example):

ظهور دوباره گیاه نشانه‌ای از بهار بود.

مثال:

The reemersion of the plant was a sign of spring.

معنی(example):

با دوباره ظهور خورشید، روز گرم‌تر شد.

مثال:

With the reemersion of the sun, the day grew warmer.

معنی فارسی کلمه reemersion

: معنی reemersion به فارسی

ظهور دوباره یا به سطح آمدن چیزی که قبلاً ناپدید شده بود.