معنی فارسی reembracing
B2عمل دوباره در آغوش گرفتن یا پذیرش چیزی که قبلاً مورد توجه بوده است.
The act of taking something back into one's arms or acceptance again.
- VERB
example
معنی(example):
او با یادگیری سنتهای قدیمی، هویت خود را دوباره در آغوش میگیرد.
مثال:
She is reembracing her heritage by learning the old traditions.
معنی(example):
جامعه با برگزاری جشنها، تاریخ خود را دوباره در آغوش میگیرد.
مثال:
The community is reembracing its history through celebrations.
معنی فارسی کلمه reembracing
:
عمل دوباره در آغوش گرفتن یا پذیرش چیزی که قبلاً مورد توجه بوده است.