معنی فارسی reenabled

B1

دوباره فعال شده، حالتی که یک ویژگی یا عمل بعد از غیرفعال شدن مجدداً به حالت فعال درآمده است.

Referring to something that has been restored to functionality.

example
معنی(example):

نرم‌افزار پس از تعمیرات دوباره فعال شده است.

مثال:

The software has been reenabled following the fixes.

معنی(example):

دسترسی برای همه کاربران دوباره فعال شده است.

مثال:

Access has been reenabled for all users.

معنی فارسی کلمه reenabled

: معنی reenabled به فارسی

دوباره فعال شده، حالتی که یک ویژگی یا عمل بعد از غیرفعال شدن مجدداً به حالت فعال درآمده است.