معنی فارسی reengrave
B2دوباره حکاکی کردن بر روی یک شی، معمولاً برای بهبود وضوح یا زیبایی.
To engrave something again, often for clarity or renewal.
- VERB
example
معنی(example):
آنها میخواستند نوشته را بر روی سنگ دوباره حکاکی کنند.
مثال:
They wanted to reengrave the inscription on the stone.
معنی(example):
برای واضحتر کردن آن، باید طراحی را روی صفحه فلزی دوباره حکاکی کنیم.
مثال:
To make it clearer, we should reengrave the design on the metal plate.
معنی فارسی کلمه reengrave
:
دوباره حکاکی کردن بر روی یک شی، معمولاً برای بهبود وضوح یا زیبایی.