معنی فارسی reengraved

B2

دوباره حکاکی شده، توصیف چیزی که در نتیجه فرآیند حکاکی مجدد تغییر کرده است.

Describing something that has been engraved again, often enhanced.

example
معنی(example):

قطعه هنری دوباره حکاکی شده زیبا به نظر می‌رسید.

مثال:

The reengraved piece of art looked beautiful.

معنی(example):

پس از اینکه دوباره حکاکی شد، مجسمه شگفتی جدیدی داشت.

مثال:

After it was reengraved, the statue had a new charm.

معنی فارسی کلمه reengraved

: معنی reengraved به فارسی

دوباره حکاکی شده، توصیف چیزی که در نتیجه فرآیند حکاکی مجدد تغییر کرده است.