معنی فارسی reenumeration
B1بازشماری، عمل یا فرایند محاسبه مجدد، مانند شمارش کارکنان یا موارد مشابه.
The action or process of counting again.
- OTHER
example
معنی(example):
شرکت یک بازشماری انجام داد تا مطمئن شود که همه کارکنان شمارش شدهاند.
مثال:
The company conducted a reenumeration to ensure all employees were counted.
معنی(example):
بازشماری زمانی ضروری است که تغییراتی در کادر کارکنان رخ دهد.
مثال:
Reenumeration is necessary when changes in staff occur.
معنی فارسی کلمه reenumeration
:
بازشماری، عمل یا فرایند محاسبه مجدد، مانند شمارش کارکنان یا موارد مشابه.