معنی فارسی refinger
B1دستکاری دوباره انگشتان یا ابزار برای بهبود عملکرد یا نتیجه.
To adjust or manipulate fingers or tools for a better outcome.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت که انگشتانش را برای صدای بهتر روی گیتار تنظیم کند.
مثال:
He decided to refinger his guitar for better sound.
معنی(example):
باید مواد را دوباره انگشت بزنید تا از تمیزی آن اطمینان حاصل شود.
مثال:
You should refinger the materials to ensure cleanliness.
معنی فارسی کلمه refinger
:
دستکاری دوباره انگشتان یا ابزار برای بهبود عملکرد یا نتیجه.