معنی فارسی refixture
B1نصب مجدد، عمل بازنمودن و تنظیم مجدد یک وسیله یا ساختار به منظور بهبود کارایی یا جلوه.
The act of reinstalling or adjusting fixtures to improve aesthetics or functionality.
- NOUN
example
معنی(example):
نصب مجدد نورپردازی در اتاق، جو را تغییر داد.
مثال:
The refixture of the lighting in the room changed the atmosphere.
معنی(example):
نصب مجدد مبلمان به بهینه سازی فضای موجود کمک کرد.
مثال:
Refixturing the furniture helped maximize the space available.
معنی فارسی کلمه refixture
:
نصب مجدد، عمل بازنمودن و تنظیم مجدد یک وسیله یا ساختار به منظور بهبود کارایی یا جلوه.