معنی فارسی reflagellate

B1

دوباره پرچم‌دار شدن، عمل تولید مجدد پرچم‌های سلولی که به حرکت کمک می‌کنند.

The process by which an organism regrows its flagella to restore movement.

example
معنی(example):

زیست‌شناس سلول‌ها را پس از تولید مثل دوباره پرچم‌دار شدن مشاهده کرد.

مثال:

The biologist watched the cells reflagellate after reproducing.

معنی(example):

پس از تقسیم، موجود زنده دوباره پرچم‌دار می‌شود تا حرکت خود را بازیابد.

مثال:

After division, the organism will reflagellate to regain movement.

معنی فارسی کلمه reflagellate

: معنی reflagellate به فارسی

دوباره پرچم‌دار شدن، عمل تولید مجدد پرچم‌های سلولی که به حرکت کمک می‌کنند.