معنی فارسی reflectibility

B1

ویژگی یک ماده که می‌تواند نور یا انرژی را بازتاب دهد.

The quality or property of a material to reflect light or energy.

example
معنی(example):

بازتابندگی شیشه تصویری خیره کننده را فراهم کرد.

مثال:

The reflectibility of the glass allowed for striking visuals.

معنی(example):

بازتابندگی بالا برای کارایی پنل‌های خورشیدی حیاتی است.

مثال:

High reflectibility is crucial for solar panel efficiency.

معنی فارسی کلمه reflectibility

: معنی reflectibility به فارسی

ویژگی یک ماده که می‌تواند نور یا انرژی را بازتاب دهد.