معنی فارسی reflecter

B1

ابزاری که نور یا انرژی را بازتاب می‌دهد، معمولاً برای بهبود دید یا استفاده بهینه از نور.

An object or device that reflects light or energy, designed to improve visibility.

example
معنی(example):

او یک بازتابنده نصب کرد تا دید در شب بهتر شود.

مثال:

He installed a reflecter to improve visibility at night.

معنی(example):

بازتابنده به هدایت نور خورشید به داخل اتاق کمک کرد.

مثال:

The reflecter helped to direct the sunlight into the room.

معنی فارسی کلمه reflecter

: معنی reflecter به فارسی

ابزاری که نور یا انرژی را بازتاب می‌دهد، معمولاً برای بهبود دید یا استفاده بهینه از نور.