معنی فارسی reflexing

B1

فرایند بازتاب و تحلیل افکار و احساسات.

The process of reflecting on one's thoughts and feelings.

example
معنی(example):

او در حین مدیتیشن به بازتاب افکارش پرداخته بود.

مثال:

She was reflexing her thoughts during meditation.

معنی(example):

بازتاب افکار می‌تواند به آگاهی بیشتری از خود منجر شود.

مثال:

Reflexing can lead to greater self-awareness.

معنی فارسی کلمه reflexing

: معنی reflexing به فارسی

فرایند بازتاب و تحلیل افکار و احساسات.