معنی فارسی refocillate

B1

دوباره متمرکز کردن، به انسجام و تمرکز مجدد افکار یا فعالیت‌ها اشاره دارد.

To refocus, especially used in the context of thoughts or attention.

example
معنی(example):

او باید در طول مناظره افکارش را دوباره متمرکز کند.

مثال:

He had to refocillate his thoughts during the debate.

معنی(example):

بعد از یک استراحت، وقت آن است که دوباره متمرکز شوید و به کار برگردید.

مثال:

After a break, it’s time to refocillate and get back to work.

معنی فارسی کلمه refocillate

: معنی refocillate به فارسی

دوباره متمرکز کردن، به انسجام و تمرکز مجدد افکار یا فعالیت‌ها اشاره دارد.