معنی فارسی refolding

B1

عمل دوباره تا کردن یک شیء، که معمولاً برای ساماندهی یا آماده‌سازی است.

The process of folding something again.

verb
معنی(verb):

To fold again.

noun
معنی(noun):

A second or subsequent folding.

example
معنی(example):

او در حال دوباره تا کردن سفره بعد از مهمانی شام است.

مثال:

He is refolding the tablecloth after the dinner party.

معنی(example):

دوباره تا کردن لباس‌ها می‌تواند زمان بر باشد.

مثال:

Refolding the laundry can take a while.

معنی فارسی کلمه refolding

: معنی refolding به فارسی

عمل دوباره تا کردن یک شیء، که معمولاً برای ساماندهی یا آماده‌سازی است.