معنی فارسی refounded

B1

از نو تأسیس شده، ساختن مجدد یک چیز بعد از وقفه یا تغییر.

Having been established anew after a period of inactivity.

verb
معنی(verb):

To found again; to reestablish.

معنی(verb):

To found or cast anew.

example
معنی(example):

پس از سال‌ها عدم فعالیت، باشگاه با رهبری جدید دوباره تأسیس شد.

مثال:

After years of inactivity, the club was refounded with new leadership.

معنی(example):

مدرسه دوباره تأسیس شد تا با نیازهای آموزشی مدرن تطابق پیدا کند.

مثال:

The school was refounded to adapt to modern educational needs.

معنی فارسی کلمه refounded

: معنی refounded به فارسی

از نو تأسیس شده، ساختن مجدد یک چیز بعد از وقفه یا تغییر.