معنی فارسی refractorily

B1

به صورت سرسختانه و غیرقابل انعطاف، به گونه‌ای که تغییر نظر یا عمل دشوار باشد.

In a manner that is unyielding or resistant to change.

example
معنی(example):

دانش‌آموز به طور سرسختانه از انجام دستورهای معلم خود امتناع کرد.

مثال:

The student refractorily refused to follow the teacher's instructions.

معنی(example):

او به طور سرسختانه به وظیفه نزدیک شد و نشان داد که تمایل کمی به سازگاری دارد.

مثال:

He approached the task refractorily, showing little willingness to adapt.

معنی فارسی کلمه refractorily

: معنی refractorily به فارسی

به صورت سرسختانه و غیرقابل انعطاف، به گونه‌ای که تغییر نظر یا عمل دشوار باشد.