معنی فارسی refresh rate
B1نرخی که در آن یک دستگاه نمایش، تصاویر جدید را بهروز میکند.
The frequency at which a display updates its image.
- NOUN
example
معنی(example):
نمایشگر دارای نرخ تازهسازی بالایی برای تصاویر روان است.
مثال:
The display has a high refresh rate for smooth visuals.
معنی(example):
افزایش نرخ تازهسازی میتواند تجربه بازی را بهبود بخشد.
مثال:
Increasing the refresh rate can improve gaming experience.
معنی فارسی کلمه refresh rate
:
نرخی که در آن یک دستگاه نمایش، تصاویر جدید را بهروز میکند.