معنی فارسی refringent

B2

شکست‌دهنده، به معنی اینکه یک ماده می‌تواند نور را در هنگام عبور از آن خم کند.

Having the property to deflect light or other waves.

adjective
معنی(adjective):

That refracts; refractive

example
معنی(example):

الماس بسیار شکست‌دهنده است و باعث درخشش آن می‌شود.

مثال:

The diamond is highly refringent, making it sparkle.

معنی(example):

مواد شکست‌دهنده می‌توانند نور را به روش‌های مختلف منحرف کنند.

مثال:

Refringent materials can bend light in different ways.

معنی فارسی کلمه refringent

: معنی refringent به فارسی

شکست‌دهنده، به معنی اینکه یک ماده می‌تواند نور را در هنگام عبور از آن خم کند.