معنی فارسی refrustrating
B1وضعیتی که باعث ایجاد احساس ناامیدی و خستگی میشود.
A situation that causes feelings of frustration and fatigue.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
وضعیت ناامیدکننده، برای ما سخت بود که مثبت بمانیم.
مثال:
The refrustrating situation made it hard for us to stay positive.
معنی(example):
او نتایج ناامیدکننده پروژه را دشوار برای قبول کردن یافت.
مثال:
She found the refrustrating results of the project difficult to accept.
معنی فارسی کلمه refrustrating
:
وضعیتی که باعث ایجاد احساس ناامیدی و خستگی میشود.