معنی فارسی regarrison

B1

دوباره مستقر کردن نیروهای نظامی در یک منطقه مشخص به منظور حفظ امنیت.

To station troops again in a specific location for defense or control.

example
معنی(example):

ارتش مجبور شد پس از عقب‌نشینی دشمن، منطقه را دوباره گمارش کند.

مثال:

The army had to regarrison the area after the enemy retreated.

معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند دژ را دوباره گمارش کنند تا دفاعیات آن را تقویت کنند.

مثال:

They decided to regarrison the fort to strengthen its defenses.

معنی فارسی کلمه regarrison

: معنی regarrison به فارسی

دوباره مستقر کردن نیروهای نظامی در یک منطقه مشخص به منظور حفظ امنیت.