معنی فارسی reglow
B1دوباره به حالت روشن یا نورانی در آمدن، به ویژه در مورد اشیاء مانند شمع یا چراغ.
To glow again after having been extinguished.
- VERB
example
معنی(example):
شمع بعد از خاموش شدن دوباره روشن خواهد شد.
مثال:
The candle will reglow after it has been snuffed out.
معنی(example):
وقتی که فانوس را سوخت گیری کنید، دوباره روشن خواهد شد.
مثال:
When you refuel the lantern, it will reglow.
معنی فارسی کلمه reglow
:
دوباره به حالت روشن یا نورانی در آمدن، به ویژه در مورد اشیاء مانند شمع یا چراغ.