معنی فارسی regripped
B1به حالت دوباره کار گذاشته شده برگردانده شده است.
To have had the grip replaced or adjusted on sports equipment or tools.
- VERB
example
معنی(example):
او درست قبل از مسابقه دسته راکت خود را دوباره کار گذاشت.
مثال:
She regripped her racquet just before the tournament.
معنی(example):
دوچرخه دوباره کار گذاشته شد تا کنترل بهتری داشته باشد.
مثال:
The bike was regripped to improve handling.
معنی فارسی کلمه regripped
:
به حالت دوباره کار گذاشته شده برگردانده شده است.