معنی فارسی rehandled
B1به طور مجدد دست زده شده یا ساماندهی شده برای بهبود کارایی یا عملکرد.
Handled again, usually with the intent to improve functionality or comfort.
- verb
verb
معنی(verb):
To handle again.
example
معنی(example):
مبلمان دوباره دست زده شد تا راحتتر شود.
مثال:
The furniture was rehandled to make it more comfortable.
معنی(example):
پس از اینکه دوباره دست زده شد، دستگاه بسیار بهتر کار کرد.
مثال:
After being rehandled, the device worked much better.
معنی فارسی کلمه rehandled
:
به طور مجدد دست زده شده یا ساماندهی شده برای بهبود کارایی یا عملکرد.