معنی فارسی reillumine
B1عمل روشن کردن مجدد یک منبع نوری.
To light up again, particularly in a context involving a light source.
- VERB
example
معنی(example):
دوباره روشن کردن فانوس دریایی قدیمی کار چالشبرانگیزی است.
مثال:
To reillumine the old lighthouse is a challenging task.
معنی(example):
آنها برنامه دارند که سایتهای تاریخی را برای گردشگران دوباره روشن کنند.
مثال:
They plan to reillumine the historic sites for tourists.
معنی فارسی کلمه reillumine
:
عمل روشن کردن مجدد یک منبع نوری.
