معنی فارسی reimage

B1

عمل دوباره تصویرگری یا ایجاد یک تصویر جدید از سیستم یا محصول.

To create a new image of a system or product.

example
معنی(example):

ما باید سیستم را دوباره تصویربرداری کنیم تا از فایل‌های قدیمی خلاص شویم.

مثال:

We need to reimage the system to get rid of old files.

معنی(example):

محصول را دوباره تصویرگری کن تا مشتریان بیشتری جذب شوند.

مثال:

Reimage the product to attract more customers.

معنی فارسی کلمه reimage

: معنی reimage به فارسی

عمل دوباره تصویرگری یا ایجاد یک تصویر جدید از سیستم یا محصول.