معنی فارسی reimpact

B1

دوباره تأثیر گذاشتن، به ویژه در مورد نتایج یا تغییرات.

To impact again, particularly in terms of results or changes.

example
معنی(example):

تغییرات در سیاست ممکن است دوباره بر اقتصاد محلی تأثیر بگذارد.

مثال:

The changes in policy may reimpact the local economy.

معنی(example):

باید ارزیابی کنیم که چگونه این تصمیم دوباره بر جامعه ما تأثیر خواهد گذاشت.

مثال:

We need to assess how this decision will reimpact our community.

معنی فارسی کلمه reimpact

: معنی reimpact به فارسی

دوباره تأثیر گذاشتن، به ویژه در مورد نتایج یا تغییرات.