معنی فارسی reimpregnate

B2

دوباره آغشته کردن یا احیای چیزی به مواد و ترکیبات خاصی.

To impregnate something again, especially in the context of adding substances to materials.

example
معنی(example):

دانشمندان توانستند خاک را دوباره با مواد مغذی آغشته کنند.

مثال:

The scientists were able to reimpregnate the soil with nutrients.

معنی(example):

آنها از تکنیک‌های ویژه‌ای برای دوباره آغشته کردن پارچه به عوامل ضدآب استفاده کردند.

مثال:

They used special techniques to reimpregnate the fabric with waterproofing agents.

معنی فارسی کلمه reimpregnate

: معنی reimpregnate به فارسی

دوباره آغشته کردن یا احیای چیزی به مواد و ترکیبات خاصی.