معنی فارسی reimpregnated

B2

چیزی که دوباره با ترکیب خاصی آغشته یا احیا شده است.

Describing something that has been impregnated again with a particular substance or material.

example
معنی(example):

چوب دوباره آغشته شده باید در برابر عناصر بیشتر دوام بیاورد.

مثال:

The reimpregnated wood should last longer against the elements.

معنی(example):

کارخانه محصولات خود را دوباره آغشته کرده است تا دوام آنها را افزایش دهد.

مثال:

The factory has reimpregnated its products to enhance their durability.

معنی فارسی کلمه reimpregnated

: معنی reimpregnated به فارسی

چیزی که دوباره با ترکیب خاصی آغشته یا احیا شده است.