معنی فارسی reincited
B1عمل یا فرایند دوباره تحریک کردن چیزی.
The act of provoking or stimulating something again.
- VERB
example
معنی(example):
این حرکت با یک سخنرانی قدرتمند دوباره احیا شد.
مثال:
The movement was reincited by a powerful speech.
معنی(example):
مقاله او دوباره بحث در مورد تغییرات اقلیمی را احیا کرد.
مثال:
Her article reincited the debate over climate change.
معنی فارسی کلمه reincited
:
عمل یا فرایند دوباره تحریک کردن چیزی.