معنی فارسی reinciting

B1

فرایند دوباره تحریک کردن یا احیای چیزی.

The process of provoking or stimulating something again.

example
معنی(example):

آنها در حال احیای علاقه عمومی به این پروژه هستند.

مثال:

They are reinciting public interest in the project.

معنی(example):

این کمپین بر احیای مشارکت جامعه متمرکز است.

مثال:

The campaign is focused on reinciting community engagement.

معنی فارسی کلمه reinciting

: معنی reinciting به فارسی

فرایند دوباره تحریک کردن یا احیای چیزی.