معنی فارسی reincurring

B1

مشکلات یا هزینه‌هایی که به صورت مکرر دوباره به وجود می‌آیند.

Problems or expenses that happen repeatedly.

example
معنی(example):

مسائل دوباره بروز یافته در پروژه باید مورد توجه قرار گیرند.

مثال:

The reincurring issues in the project must be addressed.

معنی(example):

ما با مشکلاتی که دوباره بروز می‌کنند و بر جریان کار ما تأثیر می‌گذارند، سر و کار داریم.

مثال:

We are dealing with reincurring problems that affect our workflow.

معنی فارسی کلمه reincurring

: معنی reincurring به فارسی

مشکلات یا هزینه‌هایی که به صورت مکرر دوباره به وجود می‌آیند.